تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست
تو رو خواستن اشتباه بود - تو رو دیدن یه گناه بود - دلم از گناه نترسید - که وجودت چون پناه بود
اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز
من برنده ام ... چون نجواهایم را به ترانه های ماندگار تبدیل می کنم.
همیشه واسه گلی خاک گلدون باش که اگه به آسمون هم رسید یادش باشه ریشش کجاست
آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماه است که او را پایبند می کند
اگر برگ درخت در پاییز نمی افتاد، جایی برای روئیدن برگ های بهاری پیدا نمی شد.
آن کس که با داشته های خوب خود خوشحال نیست ، با برآورده شدن آرزوهایش نیز خوشحال نخواهد بود.
درازترین سفر با یک گام برداشتن آغاز می شود.
جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست.
زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ..واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی ....آلبرت انیشتن
نشنو از نی ، نی حصیری بی نواست
هی فلانی می دانی ؟ می گویند رسم زندگی چنین است...
می آیند.... می مانند.... عادت می دهند.... ومی روند.
وتو در خود می مانی و تو تنها می مانی
راستی نگفتی رسم تونیز چنین است؟.... مثل همه فلانی ها....؟
عشق این است که تو با صدای من سخن بگویی و با چشمان من ببینی و هستی را با انگشتان من کشف کنی
نمی دونم که چرا هر وقت به تو می رسم ، نمی توانم از تو
بگویم. برای گفتنت واژه کم می آورم. به هر حال ، بدان
که بیشتر از این حرف ها و واژه ها برایم معنا می دهی
من چه کنم خیال تو منو رها نمی کنه
اما دلت به وعده هاش یه کم وفا نمی کنه
من ندیدم کسی رو که مثل تو موندگار باشه
آدم خودش رو که تو دل اینجوری جا نمی کنه
شبی به دست من از شوق سیب دادی تو
نگو که چشم و دلم را فریب دادی تو
و درد را به دل این غریب دادی تو.
مرد این دل و آخرش به او سر نزدی
هر چه بر من گذشت حقم بود من از این بیشتر سزاوارم تو گناهی نداری ای زیبا مرگ بر من که دوستت دارم
من دو بهانه برای زندگی دارم؛احساس و عشق.عشق رو برای بیان احساس و احساس رو واسه ی تقدیم عشق به تو
هجوم خواب ها پلک مرا از پا نمی انداخت؛چه شب هایی طلوعت را به جانم منتظر بودم
من یک قطره ام تو یک دریا؛من یک پرنده ام تو آواز؛من یک ابرم تو یک دریا؛من یک بهانم تو دلیل پرواز
نسبت من به تو مثله آفتابگردان به خورشیده.آفتابگردان با نور خورشید زندگی می کنه و همیشه رو به تو هستش
چه زیباست نوشتن وقتی می دانی او می خواند
چه زیباست سرودن وقتی می دانی او می شنود
و چه زیباست جنون وقتی می دانی او می بیند
عصری است غریب و آسمان دلگیر است
عیب از من و توست ، عشق بی تقصیر است
امروز صبح وقتی خدا پنجره آسمون رو باز کرد ازم پرسید چه آرزویی داری؟
گفتم:خدایا مواظب کسی که این اس ام اس رو می خونه باش چون خیلی برام عزیزه
بی تو نه کاره جهان لنگ می شه ؛ نه بین زمین و آسمون جنگ می شه ؛اما دل من برای تو تنگ می شه
می خوام شکایت بکنم از تو به چشمای خودم که از روی دیونگی بیخودی عاشقت شدم
من چون دیوانه ی تو هستم خطرناکم یعنی ممکن است دست به کار هایی بزنم که دور از خلق آدمیزاد است
وقتی عشقت تنهات گذاشت نگران خودت نباش که بعد از اون چکار کنی شرمنده ی دلت باش که بهت اطمینان کرد
اگر دلت سنگی ست نرم نمی کنم فرهاد بودن شیرین تر است
می خواستم اسمتو تو قلبم حک کنم ولی نکردم. می دونی چرا؟
آخه ترسیدم ضربان قلبم موقع خواب اذیتت کنه
من همون ماهی کوچوله دل توام مراقب باش دلت نشکنه من میمیرم
تو سیب سرخ کدامین بهشت گم شده ای که باز با تو می شکند توبه آدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر