من که مست آمد ودستي به دل ما زد و رفت در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهايي ما را به رخ ما بکشد تنه اي بر در اين خانه ي تنها زد و رفت
عشق فراموش کردن نيست بلکه بخشيدن است عشق گوش کردن نيست بلکه درك كردن است عشق ديدن نيست بلکه احساس کردن است عشق جا زدن و کنار کشيدن نيست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است
----------------------------------
براي کشتن يک پرنده، يک قيچي کافيست لازم نيست آن را در قلبش فرو کني يا گلويش را با آن بشکافي پرهايش را بزن خاطره ي پريدن با او کاري مي کند که خودش را به اعماق دره ها پرت مي کند
----------------------------------
چشمانت را براي زندگي مي خواهم اسمت را براي دلخوشي مي خوانم دلت را براي عاشقي مي خواهم صدايت را براي شادابي مي شنوم دستت را براي نوازش و پايت را براي همراهي مي خواهم عطرت را براي مستي مي بويم خيالت را براي پرواز مي خواهم و خودت را.............. براي پرستش
------------------------------------
كاش مي شد سه چيز را از كودكان ياد بگيريم: بي دليل شاد بودن و پاي كوبيدن* هميشه سرگرم كار بودن و بيهوده ننشستن* حق و خواسته خود را با تمام وجود خواستن و فرياد زدن
------------------------------------
يکي محبت مي کنه و يکي ناز مي کنه !اوني که ناز مي کنه هميشه محبت مي بينه اما اوني که محبت مي کنه هميشه تنهاي تنهاست
---------------------------------
در زندگي باران نباش كه فكر كنند خودت را با منت به شيشه ميكوبي ؛ ابر باش تا منتظرت باشند كه بيايي
بنابر قانون ششم نيوتن اگر با يك لر دعوا كردي و ديدي لر فرار كرد، تو هم فرار كن چون رفته سنگ بياره
------------------------
طبق قانون 5 نيوتن عشق در مردان از بين نمي رود بلکه از خانمي به خانم ديگر منتقل ميشود
-------------------------
مي دونين تركا به آسانسور چي ميگن ؟
تاكسي ديواري
------------------------
سه راه براي پولدار شدن وجود دارد:
يا بابات برات پول در بياره،
يا باباي مردم رو براي پول دربياري،
يا بابات دربياد تا پول دربياري
-------------------------
سر شمار : ببخشيد خانوم شما چند نفريد؟
زن : منو اين كره خر و اون توله سگ و
اون موش مرده و اون غول بيابوني!!!
سرشمار : ببخشيد خونه تون باغ وحشه؟
زن : آره، منم خرم كه با باباي گوريل اينا زندگي ميكنم
-----------------------
در وجودم چيزي هست که تو را نجوا مي کند ... و تنها عشق مرا رها مي کند ... و نور آن نگاهي ست که تو به من روا مي کني ... پس عشق و نور را از من دريغ نکن و بر من بتاب که بي عشق تو ؛ بي نگاه تو ؛ بي تو رو به غروب رهسپارم .... مرا به طلوعي ديگر برسان ....
--------------------------
صداي چک چک اشکهايت را از پشت ديوار زمان مي شنوم و مي شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ، براي ستاره ها ساز دلتنگي مي زني و من مي شنوم مي شنوم هياهوي زمانه را که تو را از پريدن و پرکشيدن باز مي دارد آه ، اي شکوه بي پايان اي طنين شور انگير من مي شنوم به آسمان بگو که من مي شکنم ! هر آنچه تو را شکسته و مي شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته
-----------------------------
آدمي اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودي موفق ميگردد ولي او مي خواهد خوشبخت تر از ديگران باشد و اين مشکل است زيرا او ديگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور ميکند.
------------------------------
بگذار سر به سينهء من تا بگويمت اندوه چيست عشق کدامست غم کجاست بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته جان عمريست در هواي تو از آشيان جداست بگذار سر به سينهء من تا که بشنوي آهنگ اشتياق دلي درد مند را شايد که بيش از اين نپسندي به کار عشق آزار اين رميدهء سر در کمند را
----------------------------
سخت ترين ديدار.... ديدار اوني که به جاي همه عشقي که بهش دادي يه قلب زخمي برات يادگار بذاره و تو نگاهش کني و باز مثل روزه اول دلت بلرزه و حس کني هنوزم دوستش داري .......بخواي همه تنهايي رو که به اميد برگشت دوبارش تحمل کردي تو گوشش فرياد کني اما حتي نتوني ........ به چشماش نگاه کني که بفهمه با همه بديهاش هنوزم با همه قلبت دوستش داري اما ببيني چشماش داد مي زنه که دلش ماله يکي ديگس .... تمام روزهايي که تنها بودي
-------------------------------
مهم نيست قشنگ باشي ،قشنگ اينه كه مهم باشي حتي براي يك نفر........
---------------------------
زندگي فرصت بس کوتاهيست...تا بدانيم که مرگ... آخرين نقطه پرواز پرستو ها نيست...مرگ هم حادثه است...مثل افتادن برگ که بدانيم پس از خواب زمستاني خاک... نفس سبزبهاري جاريست
ا----------------------------
ديروز...
باز باران با ترانه با گوهرهاي فراوان مي خورد بر بام خانه ...
و اما امروز...
باز باران بي ترانه... باز باران با تمام بي کسي هاي شبانه... مي خورد بر مرد تنها...مي چکد بر فرش خانه...باز مي آيد صداي چک چک غم...باز ماتم من به پشت شيشه ي تنهايي افتاده... نمي دانم...نمي فهمم کجاي قطره هاي بي کسي زيباست؟...نمي فهمم, چرا مردم نمي فهمند که آن کودک...که زير ضربه شلاق باران سخت مي لرزد...کجاي ذلتش زيباست؟!
-----------------------------
هيچ کس براي شکست خوردن نقشه نميکشد بلکه اين نقشه است که اگر اشتباه کشيده شود به شکست ميانجامد
--------------------------------
چگونه فراموشت کنم تو را که مرا از خرابه هاي هرزگي به قصر سفيد آرامش هدايتم کردي ................
آهو بره اي شدي که دوستي گرگ را پذيرفتي و برايش شانه هايت را ارزاني کردي ...............
------------------------------
به قبرستان گذر کردم
شنيدم ناله اي از يک جواني
که زير قبر مي غلتيد و
عزيزان قدر يکديگر بدانيد
-------------------------
هر چه از کودکي فاصله مي گيريم فصلها به هم نزديک تر ميشن.
--------------------------
خورشيد را باور دارم حتي اگر نتابد
به عشق ايمان دارم حتي اگر ان را حس نکنم
به خدا ايمان دارم حتي اگر سکوت کرده باشد...
(ديوار نوشته اي مربوط به ويرانه هاي جنگ جهاني)
--------------------------
ا
اگه بي هوا کسي وارد زندگيت شد ؛ بدون کار "خدا" بوده ! , اگه بي محابا دلها قبل از دستها بهم گره خورد ؛ بدون کار "خدا" بوده ! , اگه گريه هات تو خنده غفلت ديگران شنيده نشد تا خورد نشي ؛ بدون تنها محرمت "خدا" بوده ! , حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهائي خفت کرده ؛ شک نکن تنها مرهمت "خداست" که ؛ از سر تواضع يه بهونه واسه نوازشت گير آوورده !
-----------------------------
وقتي از مادر متولد شدم..صدايي در گوشم طنين انداخت که بعد از اين با تو خواهم بود. به او گفتم تو کيستي؟ گفت :غم!
فکر کردم غم عروسکي خواهد بود که من بعدها با اون بازي خواهم کرد. ولي بعدها فهميدم!! که من عروسکي هستم در دستان غم
-----------------------------
براي جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که براي خودت فرصت قائل ميشوي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر